ستايش خدايى را كه آسمانها و زمين را آفريد و تاريكيها و روشنايى را پديد آورد با اين همه كسانى كه كفر ورزيده اند [غير او را] با پروردگار خود برابر مى كنند (۱)
آيا نديده اند كه پيش از آنان چه بسيار امتها را هلاك كرديم [امتهايى كه] در زمين به آنان امكاناتى داديم كه براى شما آن امكانات را فراهم نكرده ايم و [بارانهاى] آسمان را پى در پى بر آنان فرو فرستاديم و رودبارها از زير [شهرهاى] آنان روان ساختيم پس ايشان را به [سزاى] گناهانشان هلاك كرديم و پس از آنان نسلهاى ديگرى پديد آورديم (۶)
بگو آنچه در آسمانها و زمين است از آن كيست بگو از آن خداست كه رحمت را بر خويشتن واجب گردانيده است يقينا شما را در روز قيامت كه در آن هيچ شكى نيست گرد خواهد آورد خودباختگان كسانى اند كه ايمان نمى آورند (۱۲)
بگو آيا غير از خدا پديدآورنده آسمانها و زمين سرپرستى برگزينم و اوست كه خوراك مى دهد و خوراك داده نمى شود بگو من مامورم كه نخستين كسى باشم كه اسلام آورده است و [به من فرمان داده شده كه] هرگز از مشركان مباش (۱۴)
بگو گواهى چه كسى از همه برتر است بگو خدا ميان من و شما گواه است و اين قرآن به من وحى شده تا به وسيله آن شما و هر كس را [كه اين پيام به او] برسد هشدار دهم آيا واقعا شما گواهى مى دهيد كه در جنب خدا خدايان ديگرى است بگو من گواهى نمى دهم بگو او تنها معبودى يگانه است و بى ترديد من از آنچه شريك [او] قرار مى دهيد بيزارم (۱۹)
كسانى كه كتاب [آسمانى] به آنان داده ايم همان گونه كه پسران خود را مى شناسد او [=پيامبر] را مى شناسد كسانى كه به خود زيان زده اند ايمان نمى آورند (۲۰)
و برخى از آنان به تو گوش فرا مى دهند و[لى] ما بر دلهايشان پرده ها افكنده ايم تا آن را نفهمند و در گوشهايشان سنگينى [قرار داده ايم] و اگر هر معجزه اى را ببينند به آن ايمان نمى آورند تا آنجا كه وقتى نزد تو مى آيند و با تو جدال مى كنند كسانى كه كفر ورزيدند مى گويند اين [كتاب] چيزى جز افسانه هاى پيشينيان نيست (۲۵)
[ولى چنين نيست] بلكه آنچه را پيش از اين نهان مى داشتند براى آنان آشكار شده است و اگر هم بازگردانده شوند قطعا به آنچه از آن منع شده بودند برمى گردند و آنان دروغگويند (۲۸)
و اگر بنگرى هنگامى را كه در برابر پروردگارشان باز داشته مى شوند [خدا] مى فرمايد آيا اين حق نيست مى گويند چرا سوگند به پروردگارمان [كه حق است] مى فرمايد پس به [كيفر] آنكه كفر مى ورزيديد اين عذاب را بچشيد (۳۰)
كسانى كه لقاى الهى را دروغ انگاشتند قطعا زيان ديدند تا آنگاه كه قيامت بناگاه بر آنان دررسد مى گويند اى دريغ بر ما بر آنچه در باره آن كوتاهى كرديم و آنان بار سنگين گناهانشان را به دوش مى كشند چه بد است بارى كه مى كشند (۳۱)
و پيش از تو نيز پيامبرانى تكذيب شدند ولى بر آنچه تكذيب شدند و آزار ديدند شكيبايى كردند تا يارى ما به آنان رسيد و براى كلمات خدا هيچ تغييردهنده اى نيست و مسلما اخبار پيامبران به تو رسيده است (۳۴)
و اگر اعراض كردن آنان [از قرآن] بر تو گران است اگر مى توانى نقبى در زمين يا نردبانى در آسمان بجويى تا معجزه اى [ديگر] برايشان بياورى [پس چنين كن] و اگر خدا مى خواست قطعا آنان را بر هدايت گرد مى آورد پس زنهار از نادانان مباش (۳۵)
و هيچ جنبنده اى در زمين نيست و نه هيچ پرنده اى كه با دو بال خود پرواز مى كند مگر آنكه آنها [نيز] گروه هايى مانند شما هستند ما هيچ چيزى را در كتاب [لوح محفوظ] فروگذار نكرده ايم سپس [همه] به سوى پروردگارشان محشور خواهند گرديد (۳۸)
و كسانى كه آيات ما را دروغ پنداشتند در تاريكيها[ى كفر] كر و لالند هر كه را خدا بخواهد گمراهش مى گذارد و هر كه را بخواهد بر راه راست قرارش مى دهد (۳۹)
پس چون آنچه را كه بدان پند داده شده بودند فراموش كردند درهاى هر چيزى [از نعمتها] را بر آنان گشوديم تا هنگامى كه به آنچه داده شده بودند شاد گرديدند ناگهان [گريبان] آنان را گرفتيم و يكباره نوميد شدند (۴۴)
بگو به نظر شما اگر خدا شنوايى شما و ديدگانتان را بگيرد و بر دلهايتان مهر نهد آيا غير از خدا كدام معبودى است كه آن را به شما بازپس دهد بنگر چگونه آيات [خود] را [گوناگون] بيان مى كنيم سپس آنان روى برمى تابند (۴۶)
بگو به شما نمى گويم گنجينه هاى خدا نزد من است و غيب نيز نمى دانم و به شما نمى گويم كه من فرشته ام جز آنچه را كه به سوى من وحى مى شود پيروى نمى كنم بگو آيا نابينا و بينا يكسان است آيا تفكر نمى كنيد (۵۰)
و به وسيله اين [قرآن] كسانى را كه بيم دارند كه به سوى پروردگارشان محشور شوند هشدار ده [چرا] كه غير او براى آنها يار و شفيعى نيست باشد كه پروا كنند (۵۱)
و كسانى را كه پروردگار خود را بامدادان و شامگاهان مى خوانند در حالى كه خشنودى او را مى خواهند مران از حساب آنان چيزى بر عهده تو نيست و از حساب تو [نيز] چيزى بر عهده آنان نيست تا ايشان را برانى و از ستمكاران باشى (۵۲)
و بدين گونه ما برخى از آنان را به برخى ديگر آزموديم تا بگويند آيا اينانند كه از ميان ما خدا بر ايشان منت نهاده است آيا خدا به [حال] سپاسگزاران داناتر نيست (۵۳)
و چون كسانى كه به آيات ما ايمان دارند نزد تو آيند بگو درود بر شما پروردگارتان رحمت را بر خود مقرر كرده كه هر كس از شما به نادانى كار بدى كند و آنگاه به توبه و صلاح آيد پس وى آمرزنده مهربان است (۵۴)
بگو من از جانب پروردگارم دليل آشكارى [همراه] دارم و[لى] شما آن را دروغ پنداشتيد [و] آنچه را به شتاب خواستار آنيد در اختيار من نيست فرمان جز به دست خدا نيست كه حق را بيان مى كند و او بهترين داوران است (۵۷)
و كليدهاى غيب تنها نزد اوست جز او [كسى] آن را نمى داند و آنچه در خشكى و درياست مى داند و هيچ برگى فرو نمى افتد مگر [اينكه] آن را مى داند و هيچ دانه اى در تاريكيهاى زمين و هيچ تر و خشكى نيست مگر اينكه در كتابى روشن [ثبت] است (۵۹)
و اوست كسى كه شبانگاه روح شما را [به هنگام خواب] مى گيرد و آنچه را در روز به دست آورده ايد مى داند سپس شما را در آن بيدار مى كند تا هنگامى معين به سر آيد آنگاه بازگشت شما به سوى اوست سپس شما را به آنچه انجام مى داده ايد آگاه خواهد كرد (۶۰)
و اوست كه بر بندگانش قاهر [و غالب] است و نگهبانانى بر شما مى فرستد تا هنگامى كه يكى از شما را مرگ فرا رسد فرشتگان ما جانش بستانند در حالى كه كوتاهى نمى كنند (۶۱)
بگو چه كسى شما را از تاريكيهاى خشكى و دريا مى رهاند در حالى كه او را به زارى و در نهان مى خوانيد كه اگر ما را از اين [مهلكه] برهاند البته از سپاسگزاران خواهيم بود (۶۳)
بگو او تواناست كه از بالاى سرتان يا از زير پاهايتان عذابى بر شما بفرستد يا شما را گروه گروه به هم اندازد [و دچار تفرقه سازد] و عذاب بعضى از شما را به بعضى [ديگر] بچشاند بنگر چگونه آيات [خود] را گوناگون بيان مى كنيم باشد كه آنان بفهمند (۶۵)
و چون ببينى كسانى [به قصد تخطئه] در آيات ما فرو مى روند از ايشان روى برتاب تا در سخنى غير از آن درآيند و اگر شيطان تو را [در اين باره] به فراموشى انداخت پس از توجه [ديگر] با قوم ستمكار منشين (۶۸)
و كسانى را كه دين خود را به بازى و سرگرمى گرفتند و زندگى دنيا آنان را فريفته است رها كن و [مردم را] به وسيله اين [قرآن] اندرز ده مبادا كسى به [كيفر] آنچه كسب كرده به هلاكت افتد در حالى كه براى او در برابر خدا يارى و شفاعتگرى نباشد و اگر [براى رهايى خود] هر گونه فديه اى دهد از او پذيرفته نگردد اينانند كه به [سزاى] آنچه كسب كرده اند به هلاكت افتاده اند و به [كيفر] آنكه كفر مى ورزيدند شرابى از آب جوشان و عذابى پر درد خواهند داشت (۷۰)
بگو آيا به جاى خدا چيزى را بخوانيم كه نه سودى به ما مى رساند و نه زيانى و آيا پس از اينكه خدا ما را هدايت كرده از عقيده خود بازگرديم مانند كسى كه شيطانها او را در بيابان از راه به در برده اند و حيران [بر جاى مانده] است براى او يارانى است كه وى را به سوى هدايت مى خوانند كه به سوى ما بيا بگو هدايت خداست كه هدايت [واقعى] است و دستور يافته ايم كه تسليم پروردگار جهانيان باشيم (۷۱)
و او كسى است كه آسمانها و زمين را به حق آفريد و هر گاه كه مى گويد باش بى درنگ موجود شود سخنش راست است و روزى كه در صور دميده شود فرمانروايى از آن اوست داننده غيب و شهود است و اوست حكيم آگاه (۷۳)
و قومش با او به ستيزه پرداختند گفت آيا با من در باره خدا محاجه مى كنيد و حال آنكه او مرا راهنمايى كرده است و من از آنچه شريك او مى سازيد بيمى ندارم مگر آنكه پروردگارم چيزى بخواهد علم پروردگارم به هر چيزى احاطه يافته است پس آيا متذكر نمى شويد (۸۰)
و چگونه از آنچه شريك [خدا] مى گردانيد بترسم با آنكه شما خود از اينكه چيزى را شريك خدا ساخته ايد كه [خدا] دليلى در باره آن بر شما نازل نكرده است نمى هراسيد پس اگر میدانید كدام يك از [ما] دو دسته به ايمنى سزاوارتر است (۸۱)
و به او اسحاق و يعقوب را بخشيديم و همه را به راه راست درآورديم و نوح را از پيش راه نموديم و از نسل او داوود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون را [هدايت كرديم] و اين گونه نيكوكاران را پاداش مى دهيم (۸۴)
آنان كسانى بودند كه كتاب و داورى و نبوت بديشان داديم و اگر اينان [=مشركان] بدان كفر ورزند بى گمان گروهى [ديگر] را بر آن گماريم كه بدان كافر نباشند (۸۹)
اينان كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرده است پس به هدايت آنان اقتدا كن بگو من از شما هيچ مزدى بر اين [رسالت] نمىطلبم اين [قرآن] جز تذكرى براى جهانيان نيست (۹۰)
و آنگاه كه [يهوديان] گفتند خدا چيزى بر بشرى نازل نكرده بزرگى خدا را چنانكه بايد نشناختند بگو چه كسى آن كتابى را كه موسى آورده است نازل كرده [همان كتابى كه] براى مردم روشنايى و رهنمود است [و] آن را به صورت طومارها درمى آوريد [آنچه را] از آن [مى خواهيد] آشكار و بسيارى را پنهان مى كنيد در صورتى كه چيزى كه نه شما مى دانستيد و نه پدرانتان [به وسيله آن] به شما آموخته شد بگو خدا [همه را فرستاده] آنگاه بگذار تا در ژرفاى [باطل] خود به بازى [سرگرم] شوند (۹۱)
و اين خجسته كتابى است كه ما آن را فرو فرستاديم [و] كتابهايى را كه پيش از آن آمده تصديق مى كند و براى اينكه [مردم]امالقرى [=مكه] و كسانى را كه پيرامون آنند هشدار دهى و كسانى كه به آخرت ايمان مى آورند به آن [قرآن نيز] ايمان مى آورند و آنان بر نمازهاى خود مراقبت مى كنند (۹۲)
و كيست ستمكارتر از آن كس كه بر خدا دروغ مى بندد يا مى گويد به من وحى شده در حالى كه چيزى به او وحى نشده باشد و آن كس كه مى گويد به زودى نظير آنچه را خدا نازل كرده است نازل مى كنم و كاش ستمكاران را در گردابهاى مرگ مى ديدى كه فرشتگان [به سوى آنان] دستهايشان را گشوده اند [و نهيب مى زنند] جانهايتان را بيرون دهيد امروز به [سزاى] آنچه بناحق بر خدا دروغ مى بستيد و در برابر آيات او تكبر میکرديد به عذاب خواركننده كيفر مى يابيد (۹۳)
و همان گونه كه شما را نخستين بار آفريديم [اكنون نيز] تنها به سوى ما آمده ايد و آنچه را به شما عطا كرده بوديم پشت سر خود نهاده ايد و شفيعانى را كه در [كار] خودتان شريكان [خدا] مى پنداشتيد با شما نمى بينيم به يقين پيوند ميان شما بريده شده و آنچه را كه مى پنداشتيد از دست شما رفته است (۹۴)
و اوست كسى كه ستارگان را براى شما قرار داده تا به وسيله آنها در تاريكيهاى خشكى و دريا راه يابيد به يقين ما دلايل [خود] را براى گروهى كه مى دانند به روشنى بيان كرده ايم (۹۷)
و او همان كسى است كه شما را از يك تن پديد آورد پس [براى شما] قرارگاه و محل امانتى [مقرر كرد] بى ترديد ما آيات [خود] را براى مردمى كه مى فهمند به روشنى بيان كرده ايم (۹۸)
و اوست كسى كه از آسمان آبى فرود آورد پس به وسيله آن از هر گونه گياه برآورديم و از آن [گياه] جوانه سبزى خارج ساختيم كه از آن دانه هاى متراكمى برمى آوريم و از شكوفه رخت خرما خوشه هايى است نزديك به هم و [نيز] باغهايى از انگور و زيتون و انار همانند و غير همانند خارج نموديم به ميوه آن چون ثمر دهد و به [طرز] رسيدنش بنگريد قطعا در اينها براى مردمى كه ايمان مى آورند نشانه هاست (۹۹)
و براى خدا شريكانى از جن قرار دادند با اينكه خدا آنها را خلق كرده است و براى او بى هيچ دانشى پسران و دخترانى تراشيدند او پاك و برتر است از آنچه وصف مى كنند (۱۰۰)
به راستى رهنمودهايى از جانب پروردگارتان براى شما آمده است پس هر كه به ديده بصيرت بنگرد به سود خود او و هر كس از سر بصيرت ننگرد به زيان خود اوست و من بر شما نگهبان نيستم (۱۰۴)
و آنهايى را كه جز خدا مى خوانند دشنام مدهيد كه آنان از روى دشمنى [و] به نادانى خدا را دشنام خواهند داد اين گونه براى هر امتى كردارشان را آراستيم آنگاه بازگشت آنان به سوى پروردگارشان خواهد بود و ايشان را از آنچه انجام مى دادند آگاه خواهد ساخت (۱۰۸)
و با سخت ترين سوگندهايشان به خدا سوگند خوردند كه اگر معجزه اى براى آنان بيايد حتما بدان مى گروند بگو معجزات تنها در اختيار خداست و شما چه میدانید كه اگر [معجزه هم] بيايد باز ايمان نمى آورند (۱۰۹)
و دلها و ديدگانشان را برمى گردانيم [در نتيجه به آيات ما ايمان نمى آورند] چنانكه نخستين بار به آن ايمان نياوردند و آنان را رها مى كنيم تا در طغيانشان سرگردان بمانند (۱۱۰)
و اگر ما فرشتگان را به سوى آنان مى فرستاديم و اگر مردگان با آنان به سخن مى آمدند و هر چيزى را دسته دسته در برابر آنان گرد مى آورديم باز هم ايمان نمى آوردند جز اينكه خدا بخواهد ولى بيشترشان نادانى مى كنند (۱۱۱)
و بدين گونه براى هر پيامبرى دشمنى از شيطانهاى انس و جن برگماشتيم بعضى از آنها به بعضى براى فريب [يكديگر] سخنان آراسته القا مى كنند و اگر پروردگار تو مى خواست چنين نمیکردند پس آنان را با آنچه به دروغ مى سازند واگذار (۱۱۲)
و [چنين مقرر شده است] تا دلهاى كسانى كه به آخرت ايمان نمى آورند به آن [سخن باطل] بگرايد و آن را بپسندد و تا اينكه آنچه را بايد به دست بياورند به دست آورند (۱۱۳)
پس آيا داورى جز خدا جويم با اينكه اوست كه اين كتاب را به تفصيل به سوى شما نازل كرده است و كسانى كه كتاب [آسمانى] بديشان داده ايم مى دانند كه آن از جانب پروردگارت به حق فرو فرستاده شده است پس تو از ترديدكنندگان مباش (۱۱۴)
و اگر از بيشتر كسانى كه در [اين سر]زمين مى باشند پيروى كنى تو را از راه خدا گمراه مى كنند آنان جز از گمان [خود] پيروى نمى كنند و جز به حدس و تخمين نمى پردازند (۱۱۶)
و شما را چه شده است كه از آنچه نام خدا بر آن برده شده است نمى خوريد با اينكه [خدا] آنچه را بر شما حرام كرده جز آنچه بدان ناچار شده ايد براى شما به تفصيل بيان نموده است و به راستى بسيارى [از مردم ديگران را] از روى نادانى با هوسهاى خود گمراه مى كنند آرى پروردگار تو به [حال] تجاوزكاران داناتر است (۱۱۹)
و از آنچه نام خدا بر آن برده نشده است مخوريد چرا كه آن قطعا نافرمانى است و در خفا شيطانها به دوستان خود وسوسه مى كنند تا با شما ستيزه نمايند و اگر اطاعتشان كنيد قطعا شما هم مشركيد (۱۲۱)
آيا كسى كه مرده[دل] بود و زنده اش گردانيديم و براى او نورى پديد آورديم تا در پرتو آن در ميان مردم راه برود چون كسى است كه گويى گرفتار در تاريكيهاست و از آن بيرون آمدنى نيست اين گونه براى كافران آنچه انجام مى دادند زينت داده شده است (۱۲۲)
و چون آيتى برايشان بيايد مى گويند هرگز ايمان نمى آوريم تا اينكه نظير آنچه به فرستادگان خدا داده شده است به ما [نيز] داده شود خدا بهتر مى داند رسالتش را كجا قرار دهد به زودى كسانى را كه مرتكب گناه شدند به [سزاى] آنكه نيرنگ میکردند در پيشگاه خدا خوارى و شكنجه اى سخت خواهد رسيد (۱۲۴)
پس كسى را كه خدا بخواهد هدايت نمايد دلش را به پذيرش اسلام مى گشايد و هر كه را بخواهد گمراه كند دلش را سخت تنگ مى گرداند چنانكه گويى به زحمت در آسمان بالا مى رود اين گونه خدا پليدى را بر كسانى كه ايمان نمى آورند قرار مى دهد (۱۲۵)
و [ياد كن] روزى را كه همه آنان را گرد مى آورد [و مى فرمايد] اى گروه جنيان از آدميان [پيروان] فراوان يافتيد و هواخواهان آنها از [نوع] انسان مى گويند پروردگارا برخى از ما از برخى ديگر بهره بردارى كرد و به پايانى كه براى ما معين كردى رسيديم [خدا] مى فرمايد جايگاه شما آتش است در آن ماندگار خواهيد بود مگر آنچه را خدا بخواهد [كه خود تخفيف دهد] آرى پروردگار تو حكيم داناست (۱۲۸)
اى گروه جن و انس آيا از ميان شما فرستادگانى براى شما نيامدند كه آيات مرا بر شما بخوانند و از ديدار اين روزتان به شما هشدار دهند گفتند ما به زيان خود گواهى دهيم [كه آرى آمدند] و زندگى دنيا فريبشان داد و بر ضد خود گواهى دادند كه آنان كافر بوده اند (۱۳۰)
و پروردگار تو بى نياز و رحمتگر است اگر بخواهد شما را مى برد و پس از شما هر كه را بخواهد جانشين [شما] مى كند همچنانكه شما را از نسل گروهى ديگر پديد آورده است (۱۳۳)
بگو اى قوم من هر چه مقدور شما هست انجام دهيد من [هم] انجام مى دهم به زودى خواهيد دانست كه فرجام [نيكوى] آن سراى از آن كيست آرى ستمكاران رستگار نمى شوند (۱۳۵)
و [مشركان] براى خدا از آنچه از كشت و دامها كه آفريده است سهمى گذاشتند و به پندار خودشان گفتند اين ويژه خداست و اين ويژه بتان ما پس آنچه خاص بتانشان بود به خدا نمى رسيد و[لى] آنچه خاص خدا بود به بتانشان مى رسيد چه بد داورى مى كنند (۱۳۶)
و اين گونه براى بسيارى از مشركان بتانشان كشتن فرزندانشان را آراستند تا هلاكشان كنند و دينشان را بر آنان مشتبه سازند و اگر خدا مى خواست چنين نمیکردند پس ايشان را با آنچه به دروغ مى سازند رها كن (۱۳۷)
و به زعم خودشان گفتند اينها دامها و كشتزار[هاى] ممنوع است كه جز كسى كه ما بخواهيم نبايد از آن بخورد و دامهايى است كه [سوار شدن بر] پشت آنها حرام شده است و دامهايى [داشتند] كه [هنگام ذبح] نام خدا را بر آن[ها] نمى بردند به صرف افترا بر [خدا] به زودى [خدا] آنان را به خاطر آنچه افترا مى بستند جزا مى دهد (۱۳۸)
و گفتند آنچه در شكم اين دامهاست اختصاص به مردان ما دارد و بر همسران ما حرام شده است و اگر [آن جنين] مرده باشد همه آنان [از زن و مرد ] در آن شريكند به زودى [خدا] توصيف آنان را سزا خواهد داد زيرا او حكيم داناست (۱۳۹)
كسانى كه از روى بى خردى و نادانى فرزندان خود را كشته اند و آنچه را خدا روزيشان كرده بود از راه افترا به خدا حرام شمرده اند سخت زيان كردند آنان به راستى گمراه شده و هدايت نيافته اند (۱۴۰)
و اوست كسى كه باغهايى با داربست و بدون داربست و خرمابن و كشتزار با ميوه هاى گوناگون آن و زيتون و انار شبيه به يكديگر و غير شبيه پديد آورد از ميوه آن چون ثمر داد بخوريد و حق [بينوايان از] آن را روز بهره بردارى از آن بدهيد و[لى] زياده روى مكنيد كه او اسرافكاران را دوست ندارد (۱۴۱)
و [نيز] از دامها حيوانات باركش و حيوانات كرك و پشمدهنده را [پديد آورد] از آنچه خدا روزيتان كرده است بخوريد و از پى گامهاى شيطان مرويد كه او براى شما دشمنى آشكار است (۱۴۲)
هشت فرد [آفريد و بر شما حلال كرد] از گوسفند دو تا و از بز دو تا بگو آيا [خدا] نرها[ى آنها] را حرام كرده يا ماده را يا آنچه را كه رحم آن دو ماده در بر گرفته است اگر راست مى گوييد از روى علم به من خبر دهيد (۱۴۳)
و از شتر دو و از گاو دو بگو آيا [خدا] نرها[ى آنها] را حرام كرده يا ماده ها را يا آنچه را كه رحم آن دو ماده در بر گرفته است آيا وقتى خداوند شما را به اين [تحريم] سفارش كرد حاضر بوديد پس كيست ستمكارتر از آنكس كه بر خدا دروغ بندد تا از روى نادانى مردم را گمراه كند آرى خدا گروه ستمكاران را راهنمايى نمى كند (۱۴۴)
بگو در آنچه به من وحى شده است بر خورنده اى كه آن را مى خورد هيچ حرامى نمى يابم مگر آنكه مردار يا خون ريخته يا گوشت خوك باشد كه اينها همه پليدند يا [قربانيى كه] از روى نافرمانى [به هنگام ذبح] نام غير خدا بر آن برده شده باشد پس كسى كه بدون سركشى و زياده خواهى [به خوردن آنها] ناچار گردد قطعا پروردگار تو آمرزنده مهربان است (۱۴۵)
و بر يهوديان هر [حيوان] چنگالدارى را حرام كرديم و از گاو و گوسفند پيه آن دو را بر آنان حرام كرديم به استثناى پيه هايى كه بر پشت آن دو يا بر روده هاست يا آنچه با استخوان درآميخته است اين [تحريم] را به سزاى ستم كردنشان به آنان كيفر داديم و ما البته راستگوييم (۱۴۶)
كسانى كه شرك آوردند به زودى خواهند گفت اگر خدا مى خواست نه ما و نه پدرانمان شرك نمى آورديم و چيزى را [خودسرانه] تحريم نمیکرديم كسانى هم كه پيش از آنان بودند همين گونه [پيامبران خود را] تكذيب كردند تا عقوبت ما را چشيدند بگو آيا نزد شما دانشى هست كه آن را براى ما آشكار كنيد شما جز از گمان پيروى نمى كنيد و جز دروغ نمى گوييد (۱۴۸)
بگو گواهان خود را كه گواهى مى دهند به اينكه خدا اينها را حرام كرده بياوريد پس اگر هم شهادت دادند تو با آنان شهادت مده و هوسهاى كسانى را كه آيات ما را تكذيب كردند و كسانى كه به آخرت ايمان نمى آورند و [معبودان دروغين را] با پروردگارشان همتا قرار مى دهند پيروى مكن (۱۵۰)
بگو بياييد تا آنچه را پروردگارتان بر شما حرام كرده براى شما بخوانم چيزى را با او شريك قرار مدهيد و به پدر و مادر احسان كنيد و فرزندان خود را از بيم تنگدستى مكشيد ما شما و آنان را روزى مى رسانيم و به كارهاى زشت چه علنى آن و چه پوشيده[اش] نزديك مشويد و نفسى را كه خدا حرام گردانيده جز بحق مكشيد اينهاست كه [خدا] شما را به [انجام دادن] آن سفارش كرده است باشد كه بينديشد (۱۵۱)
و به مال يتيم جز به نحوى [هر چه نيكوتر] نزديك مشويد تا به حد رشد خود برسد و پيمانه و ترازو را به عدالت تمام بپيماييد هيچ كس را جز به قدر توانش تكليف نمى كنيم و چون [به داورى يا شهادت] سخن گوييد دادگرى كنيد هر چند [در باره] خويشاوند [شما] باشد و به پيمان خدا وفا كنيد اينهاست كه [خدا] شما را به آن سفارش كرده است باشد كه پند گيريد (۱۵۲)
و [بدانيد] اين است راه راست من پس از آن پيروى كنيد و از راه ها[ى ديگر] كه شما را از راه وى پراكنده مى سازد پيروى مكنيد اينهاست كه [خدا] شما را به آن سفارش كرده است باشد كه به تقوا گراييد (۱۵۳)
آنگاه به موسى كتاب داديم براى اينكه [نعمت را] بر كسى كه نيكى كرده است تمام كنيم و براى اينكه هر چيزى را بيان نماييم و هدايت و رحمتى باشد اميد كه به لقاى پروردگارشان ايمان بياورند (۱۵۴)
يا نگوييد اگر كتاب بر ما نازل مى شد قطعا از آنان هدايت يافته تر بوديم اينك حجتى از جانب پروردگارتان براى شما آمده و رهنمود و رحمتى است پس كيست ستمكارتر از آن كس كه آيات خدا را دروغ پندارد و از آنها روى گرداند به زودى كسانى را كه از آيات ما روى مى گردانند به سبب [همين] اعراضشان به عذابى سخت مجازات خواهيم كرد (۱۵۷)
آيا جز اين انتظار دارند كه فرشتگان به سويشان بيايند يا پروردگارت بيايد يا پاره اى از نشانه هاى پروردگارت بيايد [اما] روزى كه پاره اى از نشانه هاى پروردگارت [پديد] آيد كسى كه قبلا ايمان نياورده يا خيرى در ايمان آوردن خود به دست نياورده ايمان آوردنش سود نمى بخشد بگو منتظر باشيد كه ما [هم] منتظريم (۱۵۸)
كسانى كه دين خود را پراكنده ساختند و فرقه فرقه شدند تو هيچ گونه مسؤول ايشان نيستى كارشان فقط با خداست آنگاه به آنچه انجام مى دادند آگاهشان خواهد كرد (۱۵۹)
بگو آيا جز خدا پروردگارى بجويم با اينكه او پروردگار هر چيزى است و هيچ كس جز بر زيان خود [گناهى] انجام نمى دهد و هيچ باربردارى بار [گناه] ديگرى را برنمى دارد آنگاه بازگشت شما به سوى پروردگارتان خواهد بود پس ما را به آنچه در آن اختلاف میکرديد آگاه خواهد كرد (۱۶۴)
و اوست كسى كه شما را در زمين جانشين [يكديگر] قرار داد و بعضى از شما را بر برخى ديگر به درجاتى برترى داد تا شما را در آنچه به شما داده است بيازمايد آرى پروردگار تو زودكيفر است و [هم] او بس آمرزنده مهربان است (۱۶۵)