در حالى كه دلهايشان مشغول است و آنانكه ستم كردند پنهانى به نجوا برخاستند كه آيا اين [مرد] جز بشرى مانند شماست آيا ديده و دانسته به سوى سحر مى رويد (۳)
آيا به جاى او خدايانى براى خود گرفته اند بگو برهانتان را بياوريد اين است يادنامه هر كه با من است و يادنامه هر كه پيش از من بوده [نه] بلكه بيشترشان حق را نمى شناسند و در نتيجه از آن رويگردانند (۲۴)
آيا كسانى كه كفر ورزيدند ندانستند كه آسمانها و زمين هر دو به هم پيوسته بودند و ما آن دو را از هم جدا ساختيم و هر چيز زنده اى را از آب پديد آورديم آيا [باز هم] ايمان نمى آورند (۳۰)
و كسانى كه كافر شدند چون تو را ببينند فقط به مسخره ات مى گيرند [و مى گويند] آيا اين همان كس است كه خدايانتان را [به بدى] ياد مى كند در حالى كه آنان خود ياد [خداى] رحمان را منكرند (۳۶)
كاش آنان كه كافر شده اند مى دانستند آنگاه كه آتش را نه از چهره هاى خود و نه از پشتشان بازنمى توانند داشت و خود مورد حمايت قرار نمى گيرند [چه حالى خواهند داشت] (۳۹)
بلكه [آتش] به طور ناگهانى به آنان مى رسد و ايشان را بهتزده مى كند [به گونه اى] كه نه مى توانند آن را برگردانند و نه به آنان مهلت داده مى شود (۴۰)
و مسلما پيامبران پيش از تو [نيز] مورد ريشخند قرار گرفتند پس كسانى كه آنان را مسخره میکردند [سزاى] آنچه كه آن را به ريشخند مى گرفتند گريبانگيرشان شد (۴۱)
[نه] بلكه اينها و پدرانشان را برخوردار كرديم تا عمرشان به درازا كشيد آيا نمى بينند كه ما مى آييم و زمين را از جوانب آن فرو مى كاهيم آيا باز هم آنان پيروزند (۴۴)
و ترازوهاى داد را در روز رستاخيز مى نهيم پس هيچ كس [در] چيزى ستم نمى بيند و اگر [عمل] هموزن دانه خردلى باشد آن را مى آوريم و كافى است كه ما حسابرس باشيم (۴۷)
و آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما هدايت میکردند و به ايشان انجام دادن كارهاى نيك و برپاداشتن نماز و دادن زكات را وحى كرديم و آنان پرستنده ما بودند (۷۳)
پس آن [داورى] را به سليمان فهمانديم و به هر يك [از آن دو] حكمت و دانش عطا كرديم و كوهها را با داوود و پرندگان به نيايش واداشتيم و ما كننده [اين كار] بوديم (۷۹)
پس [دعاى] او را اجابت نموديم و آسيب وارده بر او را برطرف كرديم و كسان او و نظيرشان را همراه با آنان [مجددا] به وى عطا كرديم [تا] رحمتى از جانب ما و عبرتى براى عبادت كنندگان [باشد] (۸۴)
و ذوالنون را [ياد كن] آنگاه كه خشمگين رفت و پنداشت كه ما هرگز بر او قدرتى نداريم تا در [دل] تاريكيها ندا درداد كه معبودى جز تو نيست منزهى تو راستى كه من از ستمكاران بودم (۸۷)
پس [دعاى] او را اجابت نموديم و يحيى را بدو بخشيديم و همسرش را براى او شايسته [و آماده حمل] كرديم زيرا آنان در كارهاى نيك شتاب مى نمودند و ما را از روى رغبت و بيم مى خواندند و در برابر ما فروتن بودند (۹۰)
و وعده حق نزديك گردد ناگهان ديدگان كسانى كه كفر ورزيده اند خيره مى شود [و مى گويند] اى واى بر ما كه از اين [روز] در غفلت بوديم بلكه ما ستمگر بوديم (۹۷)
روزى كه آسمان را همچون در پيچيدن صفحه نامه ها در مى پيچيم همان گونه كه بار نخست آفرينش را آغاز كرديم دوباره آن را بازمى گردانيم وعده اى است بر عهده ما كه ما انجامدهنده آنيم (۱۰۴)