و كسانى كه كافر شدند گفتند رستاخيز براى ما نخواهد آمد بگو چرا سوگند به پروردگارم كه حتما براى شما خواهد آمد [همان] داناى نهان[ها] كه هموزن ذره اى نه در آسمانها و نه در زمين از وى پوشيده نيست و نه كوچكتر از آن و نه بزرگتر از آن است مگر اينكه در كتابى روشن [درج شده] است (۳)
آيا به آنچه از آسمان و زمين در دسترسشان و پشت سرشان است ننگريسته اند اگر بخواهيم آنان را در زمين فرو مى بريم يا پاره سنگهايى از آسمان بر سرشان مى افكنيم قطعا در اين [تهديد] براى هر بنده توبه كارى عبرت است (۹)
و به راستى داوود را از جانب خويش مزيتى عطا كرديم [و گفتيم] اى كوهها با او [در تسبيح خدا] همصدا شويد و اى پرندگان [هماهنگى كنيد] و آهن را براى او نرم گردانيديم (۱۰)
و باد را براى سليمان [رام كرديم] كه رفتن آن بامداد يك ماه و آمدنش شبانگاه يك ماه [راه] بود و معدن مس را براى او ذوب [و روان] گردانيديم و برخى از جن به فرمان پروردگارشان پيش او كار میکردند و هر كس از آنها از دستور ما سر برمى تافت از عذاب سوزان به او مىچشانيديم (۱۲)
[آن متخصصان] براى او هر چه مى خواست از نمازخانه ها و مجسمه ها و ظروف بزرگ مانند حوضچه ها و ديگهاى چسبيده به زمين مى ساختند اى خاندان داوود شكرگزار باشيد و از بندگان من اندكى سپاسگزارند (۱۳)
پس چون مرگ را بر او مقرر داشتيم جز جنبنده اى خاكى [=موريانه] كه عصاى او را [به تدريج] مى خورد [آدميان را] از مرگ او آگاه نگردانيد پس چون [سليمان] فرو افتاد براى جنيان روشن گرديد كه اگر غيب مى دانستند در آن عذاب خفت آور [باقى] نمى ماندند (۱۴)
قطعا براى [مردم] سبا در محل سكونتشان نشانه [رحمتى] بود دو باغستان از راست و چپ [به آنان گفتيم] از روزى پروردگارتان بخوريد و او را شكر كنيد شهرى است خوش و خدايى آمرزنده (۱۵)
پس روى گردانيدند و بر آن سيل [سد] ع رم را روانه كرديم و دو باغستان آنها را به دو باغ كه ميوه هاى تلخ و شوره گز و نوعى از كنار تنك داشت تبديل كرديم (۱۶)
و ميان آنان و ميان آبادانيهايى كه در آنها بركت نهاده بوديم شهرهاى متصل به هم قرار داده بوديم و در ميان آنها مسافت را به اندازه مقرر داشته بوديم در اين [راه]ها شبان و روزان آسوده خاطر بگرديد (۱۸)
تا گفتند پروردگارا ميان [منزلهاى] سفرهايمان فاصله انداز و بر خويشتن ستم كردند پس آنها را [براى آيندگان موضوع] حكايتها گردانيديم و سخت تارومارشان كرديم قطعا در اين [ماجرا] براى هر شكيباى سپاسگزارى عبرتهاست (۱۹)
و [شيطان] را بر آنان تسلطى نبود جز آنكه كسى را كه به آخرت ايمان دارد از كسى كه در باره آن در ترديد است باز شناسيم و پروردگار تو بر هر چيزى نگاهبان است (۲۱)
بگو كسانى را كه جز خدا [معبود خود] پنداشته ايد بخوانيد هموزن ذره اى نه در آسمانها و نه در زمين مالك نيستند و در آن دو شركتى ندارند و براى وى از ميان آنان هيچ پشتيبانى نيست (۲۲)
و شفاعتگرى در پيشگاه او سود نمى بخشد مگر براى آن كس كه به وى اجازه دهد تا چون هراس از دلهايشان برطرف شود مى گويند پروردگارتان چه فرمود مى گويند حقيقت و هموست بلندمرتبه و بزرگ (۲۳)
و كسانى كه كافر شدند گفتند نه به اين قرآن و نه به آن [توراتى] كه پيش از آن است هرگز ايمان نخواهيم آورد و اى كاش بيدادگران را هنگامى كه در پيشگاه پروردگارشان ازداشت شده اند مى ديدى [كه چگونه] برخى از آنان با برخى [ديگر جدل و] گفتگو مى كنند كسانى كه زيردست بودند به كسانى كه [رياست و] برترى داشتند مى گويند اگر شما نبوديد قطعا ما مؤمن بوديم (۳۱)
كسانى كه [رياست و] برترى داشتند به كسانى كه زيردست بودند مى گويند مگر ما بوديم كه شما را از هدايت پس از آنكه به سوى شما آمد بازداشتيم [نه] بلكه خودتان گناهكار بوديد (۳۲)
و كسانى كه زيردست بودند به كسانى كه [رياست و] برترى داشتند مى گويند [نه] بلكه نيرنگ شب و روز [شما بود] آنگاه كه ما را وادار میکرديد كه به خدا كافر شويم و براى او همتايانى قرار دهيم و هنگامى كه عذاب را ببينند پشيمانى خود را آشكار كنند و در گردنهاى كسانى كه كافر شده اند غلها مى نهيم آيا جز به سزاى آنچه انجام مى دادند مى رسند (۳۳)
و اموال و فرزندانتان چيزى نيست كه شما را به پيشگاه ما نزديك گرداند مگر كسانى كه ايمان آورده و كار شايسته كرده باشند پس براى آنان دو برابر آنچه انجام داده اند پاداش است و آنها در غرفه ها[ى بهشتى] آسوده خاطر خواهند بود (۳۷)
بگو در حقيقت پروردگار من است كه روزى را براى هر كس از بندگانش كه بخواهد گشاده يا براى او تنگ مى گرداند و هر چه را انفاق كرديد عوضش را او مى دهد و او بهترين روزى دهندگان است (۳۹)
و چون آيات تابناك ما بر آنان خوانده مى شود مى گويند اين جز مردى نيست كه مى خواهد شما را از آنچه پدرانتان مى پرستيدند باز دارد و [نيز] مى گويند اين جز دروغى بربافته نيست و كسانى كه به حق چون به سويشان آمد كافر شدند مى گويند اين جز افسونى آشكار نيست (۴۳)
و كسانى كه پيش از اينان بودند [نيز] تكذيب كردند در حالى كه اينان به دهيك آنچه بديشان داده بوديم نرسيده اند [آرى] فرستادگان مرا دروغ شمردند پس چگونه بود كيفر من (۴۵)
بگو من فقط به شما يك اندرز مى دهم كه دو دو و به تنهايى براى خدا به پا خيزيد سپس بينديشيد كه رفيق شما هيچ گونه ديوانگى ندارد او شما را از عذاب سختى كه در پيش است جز هشداردهنده اى [بيش] نيست (۴۶)
و ميان آنان و ميان آنچه [به آرزو] مى خواستند حايلى قرار مى گيرد همان گونه كه از ديرباز با امثال ايشان چنين رفت زيرا آنها [نيز] در دودلى سختى بودند (۵۴)